يک شب زيبا و . . .

واقعا کمک کردن حس خوبي ميده چند شب پيش تو محلمون ٢٠تا خير اومدن با داداشم و دايم که موسسه خيريه رو اداره ميکنن رفتيم خونه چندتا از اين خانواده هاي ايتام و بي بذاعت خونه يکيشون هيچي نداشت يخچالش باز کرديم يه رب کوچيک و يه روغن توش بود بخاري نداشت لباس گرم بچه هاش نداشت شوهرشم فوت کرده بود فقط بايارانه زندگي ميکرد همه زديم زير گريه صحنه خيلي ناراحت کننده اي بود يکي واسش بخاري خريد يکي ماهي ٣٠٠تقبل کرد يکي ماهانه واسشون خوراک و ارزاغ بياره قبول کرد يکي نفري ۵٠٠همونجا بهش داد يکي فرش داد يکي اجاره خونه يک سالش جلوجلو پرداخت کرد يکي پول اب و برق و گازش پرداخت کرد و زن داشت از خوشحالي گريه ميکرد و دعا ميکرد خيلي لذت بخش بود وقتي مشکل کسي حل ميکني و اون از ته دل خوشحال ميشه و دعات ميکنه

متولد زمستان...